loading...
بیا با من
خوش آمدید

محمد بازدید : 3 چهارشنبه 01 آذر 1391 نظرات (0)

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت

بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟

همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ،

بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :

آری من مسلمانم

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و
گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد

 و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به

پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک

احتیاج دارد ، پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از

مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری

 را برای کمک با خود بیاورد

جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :

آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟

افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل

رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند ، پیش نماز

 رو به جمعیت کرد و گفت :

چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت

نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
مـــحفل بــــرای مــن و تـــــو خـــانـــه ایست بــرای دقایق عـــاشقانه و عـــارفانه شما
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    تولدت مبارک

    تولدهای نویسندگان

    آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 16
  • بازدید سال : 24
  • بازدید کلی : 187